تهيه كننده: بونگ جون هو، كواك سين آئه، مون يانگ كوون، جانگ يانگ هوان
بازيگران: سونگ كانگ هو، لي سون كيون، چو يئو جئونگ، چوي وو شيك، پارك سو دام، جانگ زي سو، لي جانگ ايان، جانگ هيه جين
خلاصه فيلم
انگل راوي روايت انگلهايي از جنس انسان است كه در هر زمينهاي تا فرصتي براي زيست انگلانه و تغذيه از يك موجود اصلي به دست ميآورند، سعي در ماندن و بهرهكشي از آن ميكنند.
نقد فيلم
بدون شك فيلم انگل Parasite به عنوان اولين فيلم غير انگليسي زباني كه توانسته است اسكار را از آن خود كند ميتواند يك نقطهي عطف براي جريانسازي سينمايي در نقاط مختلف جهان باشد. آخرين اثر بونگ فيلمي خوش ساخت با يك فيلمنامهي دقيق و پر از جزئيات زيبا و چند پهلو است كه در مواجهه با هر بينندهاي، دست بالا را از آن خود ميكند و تاثيري عميقي بر او خواهد گذاشت.
فيلم انگل Parasite داراي يك داستان واحد در كليت خود نيست بلكه اساسا از دو قسمت كاملا مجزا در داستان تشكيل شده است كه در نيمهي اول به روايت يك داستان كمدي و ترسيم فضا و شخصيتها ميپردازد و در قسمت دوم از تك تك آنها براي يك روايت مجزاي داستاني استفاده ميكند.
هر كدام از قسمتهاي فيلم انگل Parasite داراي ويژگيهاي ژانري است اما فيلم در كليت خود به اين اصول پايبند نيست و يك تركيب فانتزيوار و پست مدرن از 3 خانوادهي كرهاي را به نمايش ميگذارد كه در يك بستر اجتماعي خاص با ويژگيهاي مختلف زيستي طبقهي خود با يكديگر تعامل دارند و در همين تعامل است كه دو وضعيت گوناگون در اين رابطهي في ما بين شكل ميگيرد.
در قسمت اول فيلم انگل Parasite تا لحظهي مسافرت خانوادهي آقاي پارك شاهد يك داستان كمدي هستيم كه روايت آن مربوط به انگلهاي فرصتطلبي است كه سعي ميكنند به هر ترفندي خود را به منبع تغذيه برسانند و از آن تغذيه كنند. حتي اگر به قيمت كنار زدن انگلهاي ديگر باشد.
اما در قسمت دوم فيلم انگل Parasite جنگ بين انگلها بر سر منبع تغذيه آنچنان بالا ميگيرد كه اوضاع به كلي از كنترل خارج ميشود و انگلها فارغ از توجه به منبع تغذيه، براي انگل ماندن به جان يكديگر ميافتند و به جاي اينكه توسط منبع از بين بروند به دست خودشان نابود ميشوند.
فيلم انگل Parasite در قسمت اول به شدت ساده، سرراست، دلنشين اما تاملبرانگيز است. فيلم دو طبقهي كاملا متمايز را در قسمت اول به خوبي نشان ميدهد. تصوير يك خانوادهي فقير كه تقريبا هيچ نوع اخلاقيات و ديسيپلين رفتارياي ندارد و تنها به زنده بودن و ماندن ميانديشد. خانوادهاي كه در مسير سرمايهدار شدن موفق نبوده و امروز مجبور به انجام سادهترين و بدترين كار ممكن است اما مترصد اندكهاي فرصتهاي همين جامعه براي فرار از اين مهلكه است و نمونهي آن درخواست كيوو (پسر خانواده) براي تصدي يك پست در رستوران است. از طرفي خانواده پارك (صاحبخانه) نيز آدمهاي ساده و مهربان و خوبي به نظر ميرسند و كيوو تنها به دنبال گسترش وضعيت انگليت خود در چارچوب تعريف شدهاش است كه ظاهرا بزرگترين اشتباه نيز برايش در اين نقشه خيانت در امانت دوستش است كه آنهم اندك اندك تبديل به رويا ميشود.
قسمت دوم اما به كل متفاوت است. يعني ماهيتهاي تمام اشخاص به كلي نسبت به تصوير اوليه دگرگون ميشود. روايت قسمت دوم به شدت پيچيده و پرهيجان و داراي تعليقهاي فراوان همراه با شگفتي زياد است. مفهوم طبقه در زندگي اقتصادي به طبقهبندي انساني تسري پيدا ميكند و تو گويي در اين قسمت از فيلم انگل Parasite هيچ چيز ديگر در جاي خودش نيست. كيوو (كوين) كه تا قبل از اين پسر بدي به نظر نميرسيد به يكباره به فكر كشتن دو انگل ديگر در زيرزمين با سنگ شانسش ميافتتد. جيسونگ (دختر خانواده) كه به نظر زيرك و آب زير كاه است به يكباره دختري دلسوز و صلحطلب ميشود. خانم پارك كه آدم سادهاي بود در اين قسمت به يك مادر خودخواه معتاد تبديل ميشود كه از بوي رانندهي خود فرار ميكند.
اما عنصري كه در هر دو طبقه وجود دارد در واقع انگل بودن و زيست انگلانه ايست كه غايتي جز مگس شدن در ذهن خود ندارد.
فيلم انگل Parasite با نشان دادن كاراكترها در چنين فضايي درصدد ترسيم يك فضاي اجتماعي است كه افراد را فارغ از ويژگيهاي فرديشان حاصل تربيت اجتماعي ميداند. تربيت اجتماعي كه افراد را در نسل جديد و قديم به كلي انگل بار ميآورد حتي اگر بر منبع تغذيه خود طغيان كرده باشند.
فيلم انگل Parasite هشدار دهندهي يك فرهنگِ برساخته است كه بيهويتي، شاخصهي اصلي آن است و مويد برساختههاي فرهنگي انگلاني است كه چارهاي جز زيست انگلي در چنين جامعهاي ندارد.
اما فيلم انگل Parasite به وضوح هيچكدام از طبقات را سياه يا سفيد ترسيم نميكند بلكه همواره سعي در ايجاد يك فضاي خاكستري دارد كه مقصران اصلي آن، كاراكترهاي هيچ كدام از دو طبقه نيستند بلكه در اين وانفسا ديگر نه چيزي از فرهنگ انگلها باقي مانده و نه فرهنگي در بين سرمايهداران شكل گرفته است.
منبع: فيلم مووي
بازدید: